کد مطلب:224144 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:236

سر دو راهی سیاست
از مقدمات مطالب گذشته معلوم شد كه فضل میل نداشت اخبار انقلاب شهر و ولایت مخصوصا بغداد كه برادرش حكومت می كرد به سمع مأمون برساند - او می خواست اولا دره ی عمیقی بین مأمون و حضرت رضا علیه السلام فاصله بیندازد كه امام رضا مطلع نباشد و اگر مطلع از اوضاع سیاست شد به مأمون خبر ندهد و لذا دیدیم كه حتی دستور داد درب خانه امام علیه السلام را به طرف خانه مأمون بستند و سعایت كرد كه چهل نفر مأمور گذاشتند تا كسانی كه می آیند خدمت امام رضا علیه السلام برای كسب علم و فضیلت آن ها را منع كنند و یا كارآگاهان فضل از مذاكرات آن ها مطلع شده گزارش دهند.

از طرف دیگر فضل می خواست با نیروی خراسان عراقی ها را كه به دوستی خلافت عباسی گرویده بودند سركوبی دهند و چون متهم بود كه خط سیر مأمون را او منحرف ساخته می ترسیدند این اخبار به مأمون برسد و در مقام وی تزلزلی رخ دهد آری كسانی كه حب جاه دارند برای حفظ مقام و منصب بسیار مرتكب خطاها و لغزش ها می گردند كه سبب ظلم و ستم به جامعه می شود و در حال ارتكاب مست قدرت و ریاست هستند!!

امام علیه السلام از همه جهان و در همه جهات عالم و مطلع بودند و به علاوه كه خبر انقلاب بغداد و قیام عباسیان قصه مخفی كردنی نبود نقل محافل شد و به حضرت رضا علیه السلام هم گزارش دادند - اخبار مردم مدینه و ستم هایی كه بر آن ها می شود همه را شیعیان به عرض رسانیدند!!

فضل تمام جهات را بسته بود كه این خبر به مأمون نرسد زیرا برادرش حسن مسئول این قیام شناخته می شود. یا اقلا بی كفایتی او ثابت می گردد.

از یك طرف حضرت امام رضا علیه السلام صلاح ندیدند مامون را از این واقعه بی اطلاع بگذارند زیرا خطر جان و مال و ریاست بود.